دستبردهاي اين باند 4نفره از اواسط سال 94آغاز شد. آنها در جريان يكي از سرقتهايشان به آپارتماني كه در طبقه اول ساختماني در شرق تهران قرار داشت، دستبرد زدند و در جريان آن اموالي به ارزش 200ميليون تومان را سرقت كردند. صاحبخانه در اينباره به پليس گفت: 2روز به مسافرت رفته بودم اما وقتي برگشتم ديدم قفل در ورودي خانه شكسته شده است.
با نگراني در را باز كردم و وارد خانه شدم. از بههم ريختگي خانه فهميدم كه دزد به خانهام زده است. او گفت: سارقان مقدار زيادي پول نقد، جواهرات، برليان و چند شمشير قيمتي را كه نگينهاي فيروزهاي داشت سرقت كردند. تحقيقات درخصوص اين سرقت در شرايطي آغاز شد كه در ادامه چندين سرقت ديگر با همين شيوه به پليس گزارش شد. ترفند سارقان در اكثر سرقتها مشابه بود.
آنها بين ساعت 18 تا 23 با تخريب در، پنجره يا شكستن شيشه وارد خانههايي كه در طبقه اول قرار داشتند، ميشدند و آنجا را هدف سرقت قرار ميدادند و شواهد بهدست آمده، نشان ميداد همه سرقتها توسط اعضاي يك باند انجام شده است. هرچند سارقان تلاش كرده بودند ردپايي از خود به جا نگذارند اما سرانجام كارآگاهان پليس موفق شدند اعضاي اين باند را كه 4جوان سابقهدار بودند شناسايي و دستگير كنند.
بازجويي از دستگيرشدگان نشان ميداد آنها طي مدت كوتاهي به 119خانه دستبرد زدهاند. همچنين معلوم شد آنها در چند فقره سرقت مقرون به آزار نيز دست داشتهاند. در يك فقره آنها بعد از ورود به خانهاي متوجه شده بودند كه زني در آنجا حضور دارد كه با تهديد اموال وي را سرقت كرده و گريخته بودند.
از سويي 8مالخر نيز كه اموال مسروقه را از تبهكاران خريده بودند شناسايي و بازداشت شدند. در اين شرايط پرونده متهمان با صدور كيفرخواست به شعبه هشتم دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد.در جلسه رسيدگي به اين پرونده كه ديروز در سالن اجتماعات دادگستري استان تهران، به رياست قاضي حسين اصغرزاده و با حضور قاضي توكلي برگزار شد ابتدا خانم ابراهيمي، به نمايندگي از دادستان به دفاع از كيفرخواست پرداخت و گفت كه سرقتهاي انجام شده توسط اعضاي اين باند از نوع حدي و مستوجب مجازات قطع دست است.
در شرايطي كه شنيدن شكايت همه 119شاكي امكانپذير نبود، وكلاي چند نفر از آنها شكايتشان را مطرح كردند. سپس متهم رديف اول كه جواني 28ساله است در جايگاه ايستاد و گفت: 119فقره سرقت را قبول ندارم. من فقط 10فقره سرقت را قبول دارم. ما عصرها سوار بر موتورسيكلت در كوچه پسكوچههاي خلوت پرسه ميزديم و زنگ خانههايي را كه چراغهايشان خاموش بود، ميزديم. اگر كسي در را باز نميكرد ميفهميديم كه هيچكس در خانه نيست و سپس از طريق پنجره يا بالكن وارد ميشديم يا اينكه در خانه را با پيچ گوشتي تخريب ميكرديم.
معمولا من با يكي از همدستانم وارد ميشديم و 2نفر ديگر كشيك ميدادند و خيلي سريع سراغ پولها و طلاها ميرفتيم و در عرض چند دقيقه فرار ميكرديم. در ادامه ساير متهمان نيز به دفاع از خود پرداختند و گفتند فقط بخشي از سرقتها را قبول دارند. در پايان اين جلسه هيأت قضايي با اخذ آخرين دفاع از متهمان براي تصميمگيري وارد شور شدند.
نظر شما